تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
وبلاگ شخصی جواد اسدالهی عیلکی




چندی پیش در کتاب ادبیات فارسی عمومی  دانشگاه با شعری از علامه اقبال لاهوری آشنا شدم .شعر و اندیشه ی او مرا وادارکرد که درباره او بیشتر بدانم


(((امروز علاوه بر این‌که باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد. این مطلب واضح است. این امری است که مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بوده‌اند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است. امروز دستها، زبانها، نوشته‌ها و امواج تبلیغاتی، در این امر واضح ایجاد خدشه و درباره آن، سؤال ایجاد میکنند. بایستی این را در ذهنها مستحکم کنید. باید بدانند که حاکمیت اسلام، یعنی حاکمیت عدل و علم و انصاف بر مجموعه انسانها. حاکمیتی که میتواند هم جسم انسانها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگی واقعی و زندگی معنوی آنها و هم دنیا و آخرتشان را آباد کند. حاکمیت دین یعنی این.)))  امام خامنه ای (حفظه ا..)

 

اقبال در میان دو پایگاه متعصب و یک چشم افراطی و تفریطی که در جامعه‌های آسیایی و افریقایی که در برابر غرب موضع گرفته‌اند، پایگاه سومی را اعلام می‌کند. آن دو پایگاه، یکی معتقد است «از فرق سر تا ناخن پا فرهنگی شویم» و نمی‌توان در برابر غرب به انتخاب دست زد... باید آن را یک‌جا و دربست پذیرفت و هرچه را در میان ما با آن مغایر است یکجا و دربست دور ریخت.

برخی نیز آن سو افتاده‌اند و با هرگونه اخذ و اقتباس از غرب دشمنی می‌ورزند. این  فکر یعنی  «طرح یک‌جا و دربست غرب»

پیام اقبال این است که آتش خویش را در دل‌هایمان برافروزیم و روح ایمان و عرفان و آن عشق بزرگ انسان‌پرور را دوباره در جان‌هایمان مشتعل سازیم تا با روح هستی و معنی جان و راز طبیعت و هدف نهایی وجود، آشنا‌تر گردیم و در اوج قدرت و موفقیت و رفاه مادی و صنعتی همچون اروپا به بن‌بست و پوچی و سیاه‌اندیشی و پریشانی ایمان و گمراهی اندیشه دچار نشویم و مذهب را در خویش نیرو دهیم تا به قدرت او بر خویش تسلط یابیم. ......... و هم علم و تکنیک پیشرفته و منطق زندگی جهان غرب را بگیریم تا بر عالم تسلط یابیم و طبیعت را مسخر خویش سازیم و به یاری این دو بر فقر و ضعف و عوامل قاهر طبیعت چیره گردیم و با بی‌نیازی از خواست‌های مادی خویش که بدست علم و تکنیک جدید ممکن است راه تکامل معنوی و حقیقت جوئی و پیشرفت نوع انسانی را سبک‌بار‌تر و سرمایه‌دار‌تر ادامه دهیم.

اقبال در عین دعوت به فراگیری علوم و فنون غربی، از هر گونه غرب‌گرایی و شیفتگی نسبت به «ایسم‌» های غربی، مسلمان را بر حذر می‌داشت.

ترس ما این است که ظاهر خیره کننده ی فرهنگ اروپایی از حرکت ما جلوگیری کند و از رسیدن به ماهیت واقعی آن فرهنگ عاجز بمانیم

آن چه من می ترسم این است که ما این ظاهر را ببنیم ، صنعت و علم طبیعی را ببینیم اما آن باطنی را که بشر را به سوی آن سوق می دهد ببینیم و نتوانیم تجزیه و تحلیل کنیم .

مسلمانان باید علوم و فنون پیشرفته غربیان را فرا گرفته ولی آداب و سنن اجتماعی فرسوده آنان را تقدیس ننمایند.

1- مطهری ، مرتضی ، نهضت های اسلامی صد ساله ی اخیر ، انتشارات صدرا ، ص 48.

5- مطهری ، مرتضی ، احیای تفکر اسلامی، انتشارات صدرا ، صص13-12

 

در نهاد ما تب و تاب از دل است

خاک را بیداری و خواب از دل است

تن ز مرگ دل دگرگون می شود

در مساماتش عرق خون میشود

از فساد دل بدن هیچ است هیچ

دیده بر دل بند و جز بر دل مپیچ

آسیا یک پیکر آب و گل است

ملت افغان در آن پیکر دل است

از فساد او فساد آسیا

در گشاد او گشاد آسیا

تا دل آزاد است آزاد است تن

ورنه کاهی در ره باد است تن

همچو تن پابند آئین است دل

مرده از کین زنده از دین است دل

قوت دین از مقام وحدت است

وحدت ار مشهود گردد ملت است

شرق را از خود برد تقلید غرب

باید این اقوام را تنقید غرب

قوت مغرب نه از چنگ و رباب

نی ز رقص دختران بی حجاب

نی ز سحر ساحران لاله روست

نی ز عریان ساق و نی از قطع موست

محکمی او را نه از لادینی است

نی فروغش از خط لاتینی است

قوت افرنگ از علم و فن است

از همین آتش چراغش روشن است

حکمت از قطع و برید جامه نیست

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ

مغز میباید نه ملبوس فرنگ

اندرین ره جز نگه مطلوب نیست

این کله یا آن کله مطلوب نیست

فکر چالاکی اگر داری بس است

طبع دراکی اگر داری بس است

گرکسی شبها خورد دود چراغ

گیرد از علم و فن و حکمت سراغ

ملک معنی کس حد او را نبست

بی جهاد پیهمی ناید بدست

ترک از خود رفته و مست فرنگ

زهر نوشین خورده از دست فرنگ

زانکه تریاق عراق از دست داد

من چه گویم جز خدایش یار باد

بندهٔ افرنگ از ذوق نمود

می برد از غربیان رقص و سرود

نقد جان خویش در بازد به لهو

علم دشوار است می سازد به لهو

از تن آسانی بگیرد سهل را

فطرت او در پذیرد سهل را

سهل را جستن درین دیر کهن

این دلیل آنکه جان رفت از بدن

زنده رود

می شناسی چیست تهذیب فرنگ

در جهان او دو صد فردوس رنگ

جلوه هایش خانمانها سوخته

شاخ و برگ و آشیانها سوخته

ظاهرش تابنده و گیرنده ایست

دل ضعیف است و نگه را بنده ایست

چشم بیند دل بلغزد اندرون

پیش این بتخانه افتد سرنگون

کس نداند شرق را تقدیر چیست

دل به ظاهر بسته را تدبیر چیست

 

جهت مطالعه بیشتر:

1- رد پای بیداری اسلامی در اشعار دکتر محمد اقبال لاهوری

http://shereno.com/post-19335.html

2- غرب شناسی از دیدگاه علامه اقبال لاهوری

http://roohollah.mihanblog.com/post/128

3- سایت گنجور اشعار اقبال لاهوری

https://ganjoor.net/iqbal/javidname/sh57/

 

4- مطهری ، مرتضی ، نهضت های اسلامی صد ساله ی اخیر ، انتشارات صدرا ،

5- مطهری ، مرتضی ، احیای تفکر اسلامی، انتشارات صدرا ،

6-شریعتی، علی، ما و اقبال ، انتشارات حسینیه ی ارشاد،

7-اقبال لاهوری ، محمد ، احیای فکر دینی در اسلام ، مترجم احمد آرام ، انتشارات موسسه ی فرهنگی منطقه یی نشر پژوهش های اسلامی ، بی تا ،

جواد اسدالهی ۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۰ ۲ ۰ ۱۱۶۶ اندیشه اسلامی

نظرات (۲)

  • علیرضا ******
    شنبه ۷ مرداد ۹۶ , ۱۷:۵۹
     بسیار عالی بود ممنون ازش=استفاده کردم
  • سئو سایت
    يكشنبه ۱۴ مهر ۹۸ , ۱۱:۵۲

    ممنون بابت این مطلب فوق العاده بود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی



دانلود آهنگ